جای خالی

کاش جای خالی قلب و زندگیمان با ظهورش پر شود

جای خالی

کاش جای خالی قلب و زندگیمان با ظهورش پر شود

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ ارديبهشت ۹۴، ۱۰:۰۹ - ღ*•.¸بــــــــے قــــرار¸.•*´ღ
    زیبا بود++
  • ۳۱ فروردين ۹۴، ۲۲:۴۸ - بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
    چه خوب گفتید...
  • ۲۵ آبان ۹۳، ۲۳:۳۶ - آویزون ...
    (+)

نیاز

 من و دلتنگیم برایتان قصه ها دارد...
می شود به دیدارتان بازش کنید؟؟
چیزی برای خواستن ندارم
چرا که هر که تورا دارد در اوج نیازمندی بی نیاز می شود...
و تنها نیازش می شود شما... شما... شما.....



+ببخشید که بیشتر حرف هایم از دلتنگیست..

دلتنگی های من...

 انگار دلتنگی های مرا پایانی نیست..
مادرم انگار مرا با این نقص و با تنگی دل به دنیا آورده...
زمانی دلتنگی از نوع زمینی...
زمانی دلتنگی برای آقایم..
و اکنون....
چه بد و خنده دار است دلتنگی های اولم..
چه شیرین و گوارا بود دلتنگی دومم.. برای تو مولای من علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
و چه جان کاه است این دلتنگی..
یادم نمی آید شبی بدون دلتنگی سر بر بالین گزارده باشم.. از.... تا....
و چه زیبا هدایتم کردی معبود من..
عاشقانه دوستت دارم.

خدایاااااااا

خدایا مرا زنده ام می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راست یا دروغ..

دروغ گفتم خدا...

مگر من جرأت دارم که بگویم نه.. راست گفتم..

تو ای صادق ترین صادق... رب من.. وقتی تو می گویی دروغ می گویم دیگر برایم حجت تمام است..

حدیث قدسی: دروغ می گوید آنکس که گمان می کند مرا دوست دارد اما شب ها می خوابد مگر نه این است که هر محبی با محبوبش خلوت می کند..


می شود یاریم دهی...

غوطه ور در گناه و چشم بر تو...

بدم میاد از خودم...

وقتی در حال گناهم و با دو چشمم می نگرم قدم به قدم دوری از تو را معبودم اما...

اما باز ادامه می دهم مسبب دوری از تو را...

خسته ام از دویت..

مرا به خود رسان..

خسته ام از نفس های بی تویی..

می شود مرا بگیری...

آغوشم باز است به مولا برای تو..

اما پرهایم شکسته...

می شود دستم بگیری و پروازم دهی؟؟

معبود من...

می شود مرا وا رهانی از این خاکی...

نفس هایم به شماره می افتد از برای رسیدنت..

یاریم کن.. ربی...

یا الهی و سیدی و مولای و ربی، صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک

آقا جانم...

تو را بس منتظر ماندم
                   اوتاندی لحظه لَر مندَن
بدان من دوستت دارم
                    اینان بو یاشلی گوزلَردن
سفر از تو گذر از تو
                    فقط یول گوزلماخ مَندن
فقط با یک نگاه تو
                   اوچاردی غصه لر مندن....

فراق..

کاش می شد از اوج درد دوریت فریادی به بلندای آسمان کشید...

غرور بی امان...

غرور را به اندازه آسمان دوست داشت.

چرا که در رکوع نمازش آن را تمام و کمال فقط در برابر خدایش می شکست...........

مجنون ِ مجنون

تمام حرفش شده بود امام علی ابن موسی الرضا(ع)

انگار مست حضرت بود.

اکثر اوقات با امام صحبت می کرد.

قهر می کرد و ناز می کرد و آشتی.

از او که پرسیدم تو را چه شده؟

انجا بود که دلیل رفتار هایش را فهمیدم .....

گفت وقتی بچه بودم آقا مرا به درخواست مادرم از دیوانگی ظاهری شفا دادند اما دیوانه و مجنون خودشان کردند.اینه که لحظه ای بی یاد آقا نمیتونم سر کنم.

مادر جان...

یه روز یه دختر کوچولویی بهم گفت: می دونی چی دلم می خواد؟

گفتم:چی؟؟

گفت:بهم نمی خندی؟
گفتم :بستگی داره.
مکثی کرد و

گفت:اونقد دلم می خواد مادر دوعالم حضرت زهرا رو بغل کنم و سرم و بذارم رو زانوهاشونو های های گریه کنم.
شروع کرد و های های گریه کرد.

تویه گریه هاش می گفت: اماااا می ترسم دردشون بیاد..

من راضی به درد پهلو نمی شوم...