طناب
- جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۶ ب.ظ
خدایا خسته ام..
خسته شدم ...
از دست طناب شیطان که بر گردنم است...
می کشدم....
گاهی فرار می کنم
اما انا الضعیف الحقیر الفقیر..
ضعیفم خدا..
مرا می کشد اما ب چند قدمی که میروم فرار کنم..
اما این چند قدم که از تو دور می شوم تمام نایم گرفته می شود...
خدااا امروز شندم یکی از جوانان شهرمان که تازه از کربلایت باز گشته بود آمده به پیش تو.. چه خوب نشان دادی که دیگر نمی خواهی در حال گناه ببینیش...
می شود منم...
ربی..
خسته ام از ....
- ۹۳/۰۳/۲۳